پس پیمبر گفت با آن بندیان
هست ایا مرشما را در میان
کوبیاموزد خط و خامه را
بهرده مسلم کتاب و نامه را
پس کنم آزاد او را بیدرنگ
گرچه با ما آمده ازراه جنگ
خط و آزادی در آن همسنگ بین
علم و حریت در آن همرنگ بین
این چنین است شیوه ی آیین ما
شیوه ی پیغمبر و هم دین ما
گفت پیغمبر که دانش را طلب
گربه چین باشد نباشد در حلب
کسب دانش بهر مسلم واجب است
جهل او را سوی حق چون حاجب است.
دامن کوه احد سال دگر
شاهد جنگ قوای خیر وشر
گفت پیغمبر به یارانی زخود
حافظ این تنگه باشید در احد
هان مباداتنگه را کرده رها
تانیاید دشمن ما از قفا
کرده آهنگ هزیمت کافران
خواب غفلت آمده برناظران
مسلمین سرگرم در میدان جنگ
گشته مشغول غنایم بیدرنگ
بار دیگر کافران گشته روان
چون حرامی که زند بر کاروان
عرصه را بر مومنان آورده تنگ
تا بگیرند انتقام خود به جنگ
پس شهادت یافت حمزه آن بزرگ
آن مسلمان سلحشور سترگ